دانلود رمان سقوط یک فرشته ترجمه میترا شیرانلی و مهرداد فرشیدپژوه

دانلود رمان سقوط یک فرشته ترجمه میترا شیرانلی و مهرداد فرشیدپژوه
دانلود رمان سقوط یک فرشته ترجمه میترا شیرانلی و مهرداد فرشیدپژوه
نام رمان سقوط یک فرشته
نویسنده: میترا شیرانلی
ژانر رمان: ادبیات کلاسیک، عاشقانه، رمان خارجی
خلاصه رمان سقوط یک فرشته:
هنری وود در کتاب سقوط یک فرشته به طرز استادانهای تضادهای اخلاقی و اجتماعی دوران خود را به تصویر کشیده است؛ او شخصیتهای داستان را بهگونهای خلق کرده که هر یک نمایندهی گروهی از جامعه هستند؛ از زنان محتاط و بیگناه تا مردانی که با دستهای خود، سرنوشت خود را رقم میزنند بدون آنکه به عمق تصمیماتشان فکر کنند.
مثال بارز این تضاد رابطهی پیچیدهی بین ایزابل و آرچیبالد است. اینکه آیا آرچیبالد واقعاً شوهر خوبی است و یا فقط یک مرد است که در زمان خود خوب به نظر میرسد؟ این سؤالات بیپاسخ نمیمانند؛ بلکه در هر فصل داستان، مخاطب با پاسخهای جدید و چالشبرانگیز روبرو میشود.
هنری وود در این کتاب هم به مسائل اجتماعی زمان خود میپردازد و هم از طریق داستان هر یک از شخصیتها به ما میگوید که چگونه اشتباهات میتوانند زندگیها را تغییر دهند. این کتاب، دعوتی است برای تعمق در انتخابهای ما و اینکه چقدر این انتخابها میتوانند ما را به اوج برسانند یا ما را به ورطهای بیپایان بیندازند.
پیشنهاد ما:
بخشی از رمان سقوط یک فرشته:
هنگامی که نامهی ایزابل به دست کارلایل رسید از مضمون آن و تأکیدی که ایزابل در لزوم حرکت فوری خود کردهبود، متعجب شد. به نظرش رسید دوری از خانواده و فرزندانش او را رنج میدهد. گاهی فکر میکرد، ممکن است در معرض خطری باشد و از او درخواست کمک نمودهاست، تا از خطر رهایی یابد. ولی هر چه فکر میکرد نمیتوانست آن را نزد خود حلاجی کند.
در همان روز لازم بود در دادگاه حاضر شود و از جریان محاکمه و حکم غیابی دادگاه در مورد ریچارد هم مطلع شود. با اخلاق و روحیاتی که کارلایل داشت، ممکن نبود، در مقابل جریان این محاکمه بیاعتنا بماند. از طرفی هم نمیتوانست ایزابل را زیاد منتظر بگذارد.
به همین دلیل، عصر همان روز که حادثه دادگاه و خانه چارلتون هایر اتفاق افتاد بیآن که از پایان کار اطلاعی به دست آورده باشد، به سوی “بولون سومر” روانه شد. صبح یکشنبه بود که وارد شد.
ایزابل از دیدن همسرش شاد شد. گویی باری سنگین از روی دوشش برداشته شد و نیروی تازهای گرفت. با آغوش باز از او استقبال نمود و اصرار کرد که با خودش آنجا و پیش او بماند یا او را با خود ببرد و از آن محل دور کند.
کارلایل نمیتوانست بدون اجازهی پزشک معالج ایزابل، او را ببرد. دکترش تأکید کرده بود که ایزابل باید مدتی دیگر در این محل بماند، تا کاملا بهبود یابد. اما چون اصرار ایزابل را دید رو به او کرد و گفت:
– ایزابل تو خوب میدونی که تمام فکر و خیالم پیش توئه و هر اقدامی که انجام میدم برای اینه که تو راحتتر باشی و زودتر حالت خوب بشه. پزشک اجازه نمیده الان تو رو از اینجا ببرم و این موضوع چون به نفع تو و به خاطر توئه، من مجبورم حرف دکتر رو گوش بدم.
مگر این که موضوع خیلی مهمتری رفتن تو رو ایجاب کنه… اگر علت و دلیل دیگهای هست، بیرودربایستی بهم بگو. اگه بیقراریت بهخاطر بچههاست، من خیلی فوری اونا رو پیشت میفرستم.
هنری وود در کتاب سقوط یک فرشته به طرز استادانهای تضادهای اخلاقی و اجتماعی دوران خود را به تصویر کشیده است؛ او شخصیتهای داستان را بهگونهای خلق کرده که هر یک نمایندهی گروهی از جامعه هستند؛ از زنان محتاط و بیگناه تا مردانی که با دستهای خود، سرنوشت خود را رقم میزنند بدون آنکه به عمق تصمیماتشان فکر کنند.
مثال بارز این تضاد رابطهی پیچیدهی بین ایزابل و آرچیبالد است. اینکه آیا آرچیبالد واقعاً شوهر خوبی است و یا فقط یک مرد است که در زمان خود خوب به نظر میرسد؟ این سؤالات بیپاسخ نمیمانند؛ بلکه در هر فصل داستان، مخاطب با پاسخهای جدید و چالشبرانگیز روبرو میشود.
هنری وود در این کتاب هم به مسائل اجتماعی زمان خود میپردازد و هم از طریق داستان هر یک از شخصیتها به ما میگوید که چگونه اشتباهات میتوانند زندگیها را تغییر دهند. این کتاب، دعوتی است برای تعمق در انتخابهای ما و اینکه چقدر این انتخابها میتوانند ما را به اوج برسانند یا ما را به ورطهای بیپایان بیندازند.